سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! از تو هدایت در گمراهی و بینایی در کوری و راه راست در بیراهه درخواست می کنم . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :41
بازدید دیروز :4
کل بازدید :104711
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/9/3
11:52 ع

نویسنده: دکتر محمدحسن زمانی (عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی)

چکیده

در این نوشتار، نخست معنای واژه «استشراق» بررسی و تعریف خاص آن  ـ اسلام‌شناسی غیرمسلمانان ـ بیان شده و سپس تاریخچه شرق‌شناسی و شش مرحله آن به کاوش گذاشته شده است که از آغاز روابط سیاسی شرق و غرب و رقابت تمدن‌های آن‌ها شروع می‌شود و در ادامه، آشنایی غربی‌ها با اسلام و نقدنویسی انفرادی علیه آن، ترجمه قرآن، دفاع کلیسا و جنگ‌های صلیبی و انتقال علوم و تمدن اسلامی به غرب به بحث گذاشته شده است. (تذکر: چهار مرحله دیگر شرق‌شناسی در مقاله بعدی بررسی می‌شود. 

کلید واژه‌ها: قرآن، استشراق، غرب، اسلام، جنگ‌های صلیبی، انتقال علوم و تمدن. 

تعریف استشراق

واژه شناسی Orientalism

«استشراق» یعنی شرق شناسی و «خاورشناسی» ترجمه اصطلاح انگلیسی «Orientalism» است.

گرچه واژه «orient» و «east» هر دو به معنی «شرق» است، «east» غالباً به معنی جهت شرقی هر چیز به کار می‌رود و گاهی ممکن است به معنای «مشرق زمین» استعمال شود، و کلمه «orient» غالباً به معنای سرزمین‌های واقع شدة در شرق دریای مدیترانه و اروپا است؛[1] شاید به همین جهت شرق شناسی و مستشرق از کلمة دوم اقتباس شده و اصطلاح «Orientalism» و «Orientalist» رواج یافته است؛ البته در ترجمه «Orientalism» به «شرق شناسی»، اندکی مسامحه وجود دارد؛ زیرا پسوند «al» بر شناخت اشیایی دلالت دارد که «متعلق به شرق» است نه شناخت خود «سرزمین مشرق»، مگر آن که مفهوم واژه «شرق» را اعم از سرزمین و همه متعلقات آن بدانیم.

 

آغاز پیدایش واژه استشراق

این واژه «Orientalist» در آغاز سال 1766 م. در موسوعه‌ای لاتینی، دربارة «پدر بولینوس» به کار برده شد[2] و یا طبق نظر برخی نویسندگان، سال 1779 یا 1780 اولین کاربرد را در انگلستان[3] داشته است، سپس در سال 1799 به زبان فرانسه و در سال 1838 به فرهنگ آکادمی فرانسه،[4] و در سال 1812 م. به فرهنگ آکسفورد وارد می‌گردد.[5] 

مشکل تعریف 

وجود جلوه‌های گوناگون شرق شناسی در دوره‌های مختلف تاریخی و مناطق متعدد موجب شده که هر نویسنده‌ای برای استشراق تعریفی خاص ارائه نماید که با مشاهدات و معلومات خودش منطبق باشد؛ به همین دلیل تعریف‌های فراوان و متفاوت از سوی دانشمندان ارائه شده است، به گونه‌ای که برخی کارشناسان استشراق،[6] تدوین یک تعریف دقیق جامع و مانع را برای استشراق محال دانسته‌اند.

 محدودة جغرافیایی استشراق 

1. کوچک‌ترین محدودة استشراق، در فرهنگ آکسفورد تعریف شده است؛ زیرا این فرهنگ محدودة جغرافیایی خاور دور، یعنی چین و ژاپن را هدف شرق شناسی قرار داده است؛ از این رو، یکی از معانی رایج «Orientalist» را انسان ژاپنی و چینی معرفی کرده است:

Person From the Japan or china[7]

2. در گسترده‌ترین محدودة استشراق، تمام کشورهای مشرق زمین و آسیا اعم از خاور میانه، دور و نزدیک ـ که در شرق اروپا و دریای مدیترانه قرار دارند، اعم از کشورهای اسلامی و غیراسلامی ـ به عنوان عرصة شرق‌شناسی غریبان معرفی شده است، چنان که دیکشنری مفصل دائرة المعارف نیوجرسی آمریکایی چنین تعریف می‌کند:

[8]«The countries to the Ea(st) and SEA of the mediterranean»

3. جدیدترین محدودة جغرافیایی استشراق، جغرافیای دینی است، مستشرقانی که با انگیزة دینی تبشیری مسیحیت یا یهودی‌گری و احیاناً با انگیزة استعماری ضد اسلامی پژوهش‌های خاورشناسی را انجام داده‌اند، مرزهای جغرافیایی زمین شناسی را کنار نهاده، مرزهای جغرافیای دینی را جایگزین نموده‌اند و محدودة جغرافیایی استشراق را فقط سرزمین‌های مسلمان نشین دانسته‌اند.

ماکسیم رودنسون ـ مستشرق بزرگ قرن بیستم ـ استشراق را چنین تعریف می‌کند:

«اتّجاه علمی لدراسة الشرق الاسلامی و حضارته؛[9] یعنی جهت‌گیری علمی برای بررسی سرزمین‌های اسلامی مشرق زمین و تمدن آنان.»

4. گرچه وجود واژه «الشرق» در این تعریف محدود کنندة منطقه جغرافیایی است، از تأکید بر قید «اسلامی» می‌توان دریافت که هرجا این ملاک و هدف اسلام شناسی وجود داشته باشد، مقتضای حضور عملیات استشراق در آن جا وجود دارد، بر این اساس، کلیة سرزمین‌های مسلمان نشین جهان حتی در آفریقا، اروپا و آمریکا نیز مورد بررسی مستشرقان متأخر قرار می‌گیرد، در این صورت، نوع چهارمی از محدودة جغرافیایی برای استشراق ترسیم خواهد شد.

 

محدودة معرفتی استشراق

 شرق شناسان در دوران‌های مختلف و با گرایش‌های متنوع به مکتب‌های متفاوت شرق شناسی، از زاویه‌ها و دیدگاه‌های گوناگونی به شرق می‌نگریستند و هر گروه از آنان در موضوع‌های خاصی از شرق پژوهش می‌کردند:

 

1. اطلاعات جغرافیایی و تاریخی شرق

بسیط‌ترین نوع استشراق، بررسی پیرامون تعداد آبادی‌ها، شهرها و روستاهای هر کشور شرقی، رشته کوه‌های مهم، رودخانه‌ها، دریاها، دریاچه‌های معروف، نوع کشاورزی، صنعت، معادن، ذخایر و تاریخ گذشتة آن سرزمین‌هاست.

بسیاری از کتاب‌های مستشرقان دربارة همین موضوعات نگاشته شده و کهن‌ترین آن‌ها سفرنامه‌های جهانگردان غربی است که در قرون گذشته به جمع آوری و تدوین و نشر مشاهدات خویش می‌پرداختند، تعریف پیشین دیکشنری نیوجرسی نیز بیانگر همین تعریف است.

 

2. زبان، هنر، ادبیات و دیگر ویژگی‌های کشورهای شرقی 

این بخش از شرق شناسی، افزون بر این که حجم قابل توجهی از فعالیت مراکز استشراق را تشکیل می‌دهد و رشته‌ها و دانشکده‌های شرق شناسی و زبان‌های متکفل آن هستند، مقدمه گریز ناپذیری برای تربیت مستشرق و امکان بررسی و پژوهش‌های مستقیم مستشرقان در کشورهای شرقی است.

آکسفورد، عمدة محدودة معرفی استشراق را «زبان و هنر» شرقیان و سپس دیگر ویژگی‌های کشورهای شرقی بیان می‌کند و مستشرق را چنین معرفی می‌نماید:

»The person who stodies the language’arts’etc of oriental countries«[10]

و دائرة المعارف نیوجرسی آمریکایی نیز در یکی از تعریف‌ها، محدوده شرق شناسی را «زبان و ادبیات» شرقیان می‌داند:

»Oriental Languages’ Literature«[11] 

 

3. تمام علوم، فنون و تمدن شرقیان

این تعریف وسیع‌ترین پهنة دانش شرق شناسی را نشان می‌دهد که شامل زبان‌های شرقی، دانش جغرافیایی جمعیت شهرها، آبادی‌های کشورهای شرقی، نژادها، قبایل، انواع لهجه‌ها، آداب و سنن ملی، تمدن و تاریخ تطور تمدن آنان، خرافه‌ها، پیشرفت‌های علمی، باورها، ادیان، مذاهب، مکاتب فکری، انواع حکومت‌ها و روحیات مردم مشرق زمین است.

آنچه امروز مورد نظر عموم مراکز علمی و دانشکده‌ها و رشته‌های تخصصی خاورشناسی در جهان می‌باشد، همین مفهوم عام و گسترده است.

المنجد می‌نویسد: «الاستشراق: العلم باللغات و الاداب و العلوم الشرقیة.»[12]

منیر البعلبکی در المورد چنین تعریف می‌کند: «Orientalist المستشرق الدارس للغاة الشرق و فنونه و حضارته.»[13]

دائرة المعارف نیوجرسی آمریکا نیز در یک تعریف، همین مفهوم عام (حالات و طرز فکر و اختصاصات مردم مشرق) را مطرح کرده است.

«Peculiraty or idiosyncrasy _ or the oriental peoples.»1.

«the character of …[14]»2.

یعنی صفات اختصاصی، حالات و طرز فکر مردم شرق و نیر سیره و ساختار آنان.

با ملاحظه تعریف‌های متفاوت یاد شده، می‌توان حدس زد که حرکت خاورشناسی در آغاز شاید فقط اطلاعات جغرافیایی و تاریخی و زبان اقوام شرقی را مورد نظر قرار داده باشد، اما به تدریج همه شئون فرهنگی اعم از ادیان، مذاهب، باورها، سنت‌ها، مراسم، هنر، ادبیات، گرایش‌ها، قومیت‌ها، تمدن‌ها، حساسیت‌ها و آداب ملت‌های مشرق زمین را فرا گرفته است، و به همین جهت، به کسی «مستشرق» می‌گویند که مجموعه‌ای از این اطلاعات یا بخشی از آن‌ها را داشته باشد.

 

4. اسلام شناسی

گرچه اسلام شناسی بخشی از دانش عام شرق شناسی است، جمع زیادی از مستشرقان در طول تاریخ هزار سالة استشراق و بلکه از قرن هفتم میلادی تا عصر حاضر، پژوهش‌های خویش را روی «اسلام شناسی» و بررسی و شناخت قرآن، سنت و احادیث، تاریخ و سیرة پیامبر اکرم و خلفاء و امامان و پیشوایان مذاهب اسلامی، عالمان برجسته تاریخ اسلام، جنبش‌های اسلامی، جمعیت‌های مسلمان و مراکز استقرار آن‌ها در سطح جهان، نقاط قوت و ضعف معارف اسلامی اعم از عقاید، فقه، اخلاق، فلسفه و عرفان، عناصر خطر آفرین و جنبش‌زای معارف اسلامی، نقاط آسیب پذیر دین اسلام و امت مسلمان متمرکز کرده و به شناسایی و نقد و تحلیل آن‌ها پرداخته‌اند و استنتاجات خویش را متمرکز ساخته‌اند.

دغدغة امروز علمای دینی و دانشمندان مصلح اسلامی و مدافعان دلسوز فرهنگ اسلام دقیقاً شناخت و نقد همین نوع استشراق خاص، یعنی «اسلام شناسی غربیان» است و مقصودشان از «استشراق»ی که در حوزه‌های دینی و دانشگاه‌های اسلامی به نقد آن می‌پردازند، دقیقاً فقط همین نوع استشراق خاص، یعنی شیوة اسلام‌شناسی غربیان می‌باشد؛ به طوری که این واژه اصطلاح خاصی در مجامع علمی اسلامی شده است، برخی نویسندگان و متخصصان استشراق همین تعریف را برگزیده‌اند.[15]

شاید تعریف مستشرق بزرگ ماکسیم رودنسون ناظر به همین نوع باشد:

«الاستشراق اتجاهٌ علمیّ لدراسة الشرق الاسلامی و حضارته.»[16

ملیت مستشرق 

مستشرق اغلب به شرق شناسانی گفته می‌شود که دارای ملیت غربی اروپایی یا آمریکایی باشند، اما از آن جا که جمعی از اسلام شناسان غیر مسلمان کشورهای شرقی مانند چین و ژاپن و هند همگام با اسلام شناسان غربی به پژوهش و داوری مثبت و منفی پیرامون اسلام، قرآن، مسلمانان و ویژگی‌های کشورهای اسلامی پرداخته‌اند و تلاش‌های علمی هر دو گروه دارای ماهیت واحد است و از سوی دیگر، آثار علمی هر دو گروه با ملاک یکسان در دستور کار نقادی اندیشمندان مسلمان قرار گرفته و تفاوت ملیتی و جغرافیایی آنان هیچ نقشی در نظر آنها ندارد، خصوصیت «غربی بودن» مستشرق جای خویش را به ویژگی «غیر مسلمان بودن» داده است، بر این اساس، برخی نویسندگان مسلمان نام مستشرق را به هر «اسلام شناس غیر مسلمان اعم از غربی و شرقی» گذارده‌اند.[17]

دکتر عبدالمنعم فؤاد ـ استاد دانشگاه الازهر و دانشگاه امام محمد بن سعود ریاض ـ می‌نویسد:

«نویسندگانی که در تعریف «استشراق» عنصر غربی بودن نویسنده یا شئون و ابعاد غیر دینی کشورهای شرقی و پژوهش‌های آن‌ها را دربارة غیر اسلام دخیل دانسته‌اند، عمدتاً به تاریخ و پیشینة پدیدة استشراق توجه داشته‌اند؛ اما آنچه اینک معرکة نزاع استشراق معاصر بین ما و مستشرقان است، فعالیت‌های علمی و تبلیغی دشمنان اسلام برای تشکیک در معارف اسلامی و تضعیف ایمان مسلمانان است؛ زیرا مگر کتبی که دانشمندان غیر مسلمان در ژاپن، چین، کره، هند، کشورهای جنوب شرق آسیا و مانند آن‌ها دربارة اسلام و قرآن و مسلمانان نگاشته‌اند، همرنگ و هم جهت با کتب دانشمندان غربی اسلام شناس نیست و آیا اهداف مشترک را تعقیب نمی‌کنند؟»[18]

چنان که دکتر احمد عبدالحمید غراب نیز همین تعریف را برگزیده است.[19]

یکی دیگر از صاحب نظران معاصر می‌نویسد:

«الاستشراق هو اشتغال غیر المسلمین بعلوم المسلمین بغض النظر عن وجهه المشتغل الجغرافیة و انتمائاته الدینیة و الثقافیة و الفکریة، و لو لم یکونوا غربیین»[20]

ادوارد سعید سه تعریف را از سه دیدگاه برای استشراق مطرح کرده است:

الف. نوعی تبیین آکادمیک شامل: انسان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ شناسی و زبان شناسی شرقیان.

ب. نوعی سبک فکری بر مبنای تمایز بود شناختی و اختلاف بنیادین شرق و غرب در نوع حماسه‌ها و آداب و رسوم و مقدراتشان.

ج. یک نهاد ثبت شده و سبک غربی برای ایجاد سلطه غرب بر شرق.[21]

با توجه به توضیحاتی که تاکنون ارائه شد، می‌توان برای استشراق دو تعریف عام و خاص ارائه کرد:


ادامه مطلب


90/10/19::: 7:57 ص
نظر()